ترحیم

tarhim

معنی

۱. رحمت و درود فرستادن برای مرده.
۲. [قدیمی] مهربانی کردن.
۳. [قدیمی] درود فرستادن.
۴. [قدیمی] طلب آمرزش کردن.

مترادف

۱. ختم، رحمتفرستادن، طلب آمرزش
۲. رحم کردن، شفقتآوردن

جست‌وجوی دقیق

ترحیم

لغت‌نامه دهخدا

ترحیم . [ ت َ ] (ع مص ) مهربانی کردن بر کسی . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). || رحمک اﷲ گفتن کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج )(ناظم الاطباء). ترحم . (المنجد) (اقرب الموارد). طلب آمرزش کردن بر کسی ، و ترحیم در این مورد فصیح تر از ترحم است . (از اقرب الموارد). و ر

ترحیم

فرهنگ فارسی عمید

۱. رحمت و درود فرستادن برای مرده.۲. [قدیمی] مهربانی کردن.۳. [قدیمی] درود فرستادن.۴. [قدیمی] طلب آمرزش کردن.

ترحیم

فرهنگ فارسی معین

(تَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - رحم کردن . 2 - طلب آمرزش کردن .

ترحیم

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. ختم، رحمتفرستادن، طلب آمرزش ۲. رحم کردن، شفقتآوردن

جست‌وجوی هم‌آوا

ترحم

لغت‌نامه دهخدا

ترحم . [ ت َ رَح ْ ح ُ ] (ع مص )بخشودن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). ببخشودن . (زوزنی ). بخشودن و مهربان شدن ، و با لفظ کردن و آمدن و فرستادن به صله ٔ «بر» مستعمل . (آنندراج ). مهربانی کردن بر کسی . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). رحم و شفقت و نرم دلی و مهربانی و ملاطفت و