ترجمه مقاله

تالی

tāli

۱. آن‌که بعد بیاید؛ ازپی‌آینده؛ تابع؛ پیرو.
۲. [قدیمی] تلاوت‌کننده.
۳. (اسم) (منطق) [قدیمی] جزء مؤخر جملۀ شرطیه.

۱. جانشین، جایگزین، ثانی، قائممقام
۲. اثر، حاصل
۳. نتیجه، پیامد، دنباله
۴. تلاوتگر، تلاوتکننده
۵. شبیه، لنگه، مانند، مثل، نظیر، همانند
۶. تابع، پسرو، دنبالهرو، پیرو
۷. جزء موخر(جمله شرطی) ≠ جزء مقدم

ترجمه مقاله