بهمنگانفرهنگ فارسی عمیدجشنی که ایرانیان قدیم، تا چند قرن پس از اسلام، در روز دوم بهمن، بهواسطۀ توافق نام روز با نام ماه میگرفتهاند و در این روز انواع خوراکها پخته و مهمانی میکردهاند؛ بهمنروز.
بهمنانلغتنامه دهخدابهمنان . [ ب َ م َ ] (اِ) نام گلی است مشابه زعفران . (آنندراج ). تثنیه ٔ بهمن . بهمن سرخ و سفید. (یادداشت بخط مؤلف ). بهمنا. بهمن سرخ و بهمن سپید. (ناظم الاطباء). و رجوع به بهمن و بهمنا شود.
بهمنیانلغتنامه دهخدابهمنیان . [ ب َ م َ ] (اِخ ) سلاطین بهمنی شاهاگلبرگه . سلسله ای از سلاطین که در دکن و نواحی مجاور آن (هندوستان ) از 748 - 933 هَ . ق . حکومت کرده اندو مؤسس این سلسله حسن بود که با عنوان علاءالدین گانگو بهمنی
بهمنینلغتنامه دهخدابهمنین . [ ب َ م َ ن َ ] (اِ) بهمنان و بهمن سرخ و سفید. (ناظم الاطباء). تثنیه ٔ بهمن . دو بهمن سرخ و سفید. و رجوع به بهمن شود.
دیگانواژهنامه آزاددهمین جشن از جشن های ماهانه در ایران باستان، از خانوادۀ جشن های مهرگان، تیرگان، بهمنگان و... (جشن های ایرانی: نوروز، سیزده به در، فروردینگان، اردیبهشتگان، خردادگان، تیرگان، امردادگان، شهریورگان، مهرگان، آبانگان، آذرگان، یلدا، دیگان، جشن سده، نوروز رودها، بهمنگان، اسپندگان، چهارشنبه سوری، کوسه برنشی
بهمنجنهفرهنگ فارسی عمید= بهمنگان: ◻︎ اورمزد و بهمن و بهمنجنه فرخ بُوَد / فرخت باد اورمزد و بهمن و بهمنجنه (منوچهری: ۹۷)، ◻︎ اندر آمد ز در حجرۀ من صبحدمی / روز بهمنجنه یعنی دوم از بهمنماه (انوری: ۴۱۵).
مهرجانلغتنامه دهخدامهرجان . [ م ِ رَ ] (معرب ، اِ) مهرگان . شانزدهم مهرماه . (بحر الجواهر). مهرگان و آن شانزدهم ماه مهر باشد. (مهذب الاسماء). نزد ایرانیان ، چون نام روز و نام ماه یکی می شده است آن روز جشن می بوده است چنانکه تیرروز (سیزدهم ) از تیرماه جشن تیرگان بوده است و بهمن روز (دوم ) از بهم