بینینلغتنامه دهخدابینین . [ بینیِن ْ ] (اِخ ) لارنس . (1869 - 1943 م .) شاعر بریتانیائی . خازن نقاشیها در موزه ٔ بریتانیائی و متخصص در هنر شرقی . چندین کتاب در باب هنر نوشته که نقاشی در شرق دور (1908
بنینلغتنامه دهخدابنین . [ ب َ ] (ع ص )خردمند ثابت رأی . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). || (اِ) جمع ابن در حال نصب و جر : حاسدم گوید چرا خوانند کمتر شعر من زآن تو خوانند هر کس هم بنات و هم بنین . منوچهری .نبینی که امت همی گوهر دین
پل کشفرهنگ فارسی عمیدبیل پهن با دستۀ چوبی که ریسمانی به آن میبندند و یک نفر دسته را میگیرد و یک نفر سر ریسمان را و با آن زمین شیارکرده را پلکشی میکنند؛ گراز؛ بنگن؛ فه؛ کتر.