برمالیدنلغتنامه دهخدابرمالیدن . [ ب َ دَ ] (مص مرکب ) بالا کردن آستین و پاچه ٔ تنبان . (برهان ). بالا زدن آستین و پاچه ٔ تنبان از جهت ساختن کاری . (آنندراج ). بالا کردن آستین و بالا کردن پایچه ٔ تنبان برای شتاب رفتن . (غیاث ). برزدن . لوله کردن و نوردیدن سر آستین بسوی شانه :</spa
ساق برمالیدنلغتنامه دهخداساق برمالیدن . [ ب َ دَ ] (مص مرکب ) آماده ٔ رفتن شدن . (آنندراج از بهار عجم ).
ساق برمالیدنلغتنامه دهخداساق برمالیدن . [ ب َ دَ ] (مص مرکب ) آماده ٔ رفتن شدن . (آنندراج از بهار عجم ).
ساق برمالیدنلغتنامه دهخداساق برمالیدن . [ ب َ دَ ] (مص مرکب ) آماده ٔ رفتن شدن . (آنندراج از بهار عجم ).