ترجمه مقاله

بحل

behel[l]

بخشیده؛ عفو شده؛ آمرزیده: ◻︎ کس را به قصاص من مگیرید / کز من بحل است قاتل من (سعدی۲: ۵۴۱).
⟨ بحل‌ کردن: (مصدر متعدی) [قدیمی] حلال کردن؛ از جرم و گناه کسی درگذشتن.

آمرزیده، بخشیده، بخشوده

ترجمه مقاله