ترجمه مقاله

بارز

bārez

۱. نمایان؛ آشکار؛ ظاهر؛ هویدا.
۲. [مجاز] مهم.

۱. آشکار، پیدا، روشن، صریح، مشخص، مشهود، واضح ≠ نامعلوم
۲. برجسته، چشمگیر، مبرز، ممتاز
۳. استثنایی، طراز اول، فوقالعاده

پدیدار، آشکار

ترجمه مقاله