بادمجانفرهنگ فارسی عمید۱. میوۀ گرد یا دراز گیاهی، به رنگ سیاه یا بنفش با کلاهی سبز که مصرف خوراکی دارد.۲. گیاه یکسالۀ این میوه با برگهای پهن و گلهای ریز بنفش.
بادمجانلغتنامه دهخدابادمجان . [ دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سرشیو بخش مرکزی شهرستان سقز. در 56هزارگزی جنوب سقز و 8هزارگزی شمال بیان دره در کوهستان واقع است . هوایش سرد و دارای 100 تن سکنه میبا
بادمجانفرهنگ فارسی معین(دِ) ( اِ.)= بادنجان : گیاه یک ساله از تیرة بادمجانیان دارای میوه ای با پوست ضخیم ، بنفش تیره به شکل دراز یا کروی ، پختة آن مصرف خوراکی دارد. باتنکان و بادنکان نیز گویند. ؛ ~دورِ قاب چین کنایه از: آدم چاپلوس ، متملق .