انهداملغتنامه دهخداانهدام . [اِ هَِ ] (ع مص ) ویران شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ویران شدن و از پا درآمدن عمارت و غیره . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). ویرانی و پایمالی و خرابی . (ناظم الاطباء).
انهدامدیکشنری فارسی به انگلیسیannihilation, demolition, destruction, devastation, extinction, ravage, rout, ruin, smashup
انهضاملغتنامه دهخداانهضام . [ اِ هَِ ] (ع مص ) گواریدن و گوارد شدن . (منتهی الارب ). گوارا شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). طعام سریعالانهضام ، طعام زودگوارا در برابر بطی ٔ الانهضام . (آنندراج ). طعام زودگذرنده و گوارا. (ناظم الاطباء). گوارنده شدن . (تاج المصادر بیهقی ). گواریده
انعداملغتنامه دهخداانعدام . [اِ ع ِ ] (ع مص ) معدوم شدن و نیست شدن . (ناظم الاطباء) . || (اِمص ) نابودشدگی . (ناظم الاطباء). و رجوع به منتهی الارب شود.
انهدامافزاkill enhancement deviceواژههای مصوب فرهنگستانافزارهای که توانمندی تخریبی موشک رهگیر را افزایش میدهد
انهدام بومسازگانecosystem collapseواژههای مصوب فرهنگستانتخریب بومسازگان براثر فعالیتهای انسان بهطوریکه ویژگیها و کارکردهای بومسازگان تغییر اساسی یابد یا بهطورکلی از بین برود
انهدام سختhard kill, firm killواژههای مصوب فرهنگستانتخریب فیزیکی سلاح یا سامانه با بهکارگیری فنون ضدالکترونیک یا بمب یا موشک
انهدامافزاkill enhancement deviceواژههای مصوب فرهنگستانافزارهای که توانمندی تخریبی موشک رهگیر را افزایش میدهد
انهدام بومسازگانecosystem collapseواژههای مصوب فرهنگستانتخریب بومسازگان براثر فعالیتهای انسان بهطوریکه ویژگیها و کارکردهای بومسازگان تغییر اساسی یابد یا بهطورکلی از بین برود
انهدام سختhard kill, firm killواژههای مصوب فرهنگستانتخریب فیزیکی سلاح یا سامانه با بهکارگیری فنون ضدالکترونیک یا بمب یا موشک
زنجیرۀ انهدامkill chainواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهاقدامهایی برای انهدام هدف شامل شش مرحلۀ جستوجو، تعیین موقعیت، ردیابی، هدفگیری، درگیری و ارزیابی