ترجمه مقاله

انتصاب

'entesāb

۱. منصوب شدن.
۲. برقرار شدن.
۳. به کاری اقدام کردن.
۴. [قدیمی] برپا خاستن.

۱. برگماری، تعیین، نصب
۲. گماردن، گماشتن ≠ انتخاب

گماشتگی، گماشتن، گمایش، به کارگمار

ترجمه مقاله