علیفیلغتنامه دهخداعلیفی . [ ع ُ ل َ فی ی ] (ع اِ مصغر) پالان علافی کوچک . (ناظم الاطباء). تصغیر و ترخیم «عِلافی ّ» است و آن پالان منسوب به عِلاف میباشد. (از لسان العرب ) (ذیل اقرب الموارد). رجوع به عِلاف و عِلافی شود.
علفیلغتنامه دهخداعلفی . [ ع َ ل َ] (ص نسبی ) از علف . || نوعی پارچه است .- ابریشم علفی ؛ پارچه ای که از ابریشم مصنوعی (غیرطبیعی ) ساخته شده باشد.
الفیلغتنامه دهخداالفی . [ ] (اِخ ) سیف الدین قلاون سلطان مصر. منکو تیمور با وی محاربه کرد. رجوع به حبیب السیر چاپ سنگی تهران جزء اول از ج 3 ص 38 و همین کتاب چ خیام ج 3 ص <span class="hl" dir=
ابوعاصملغتنامه دهخداابوعاصم . [ اَ ص ِ ] (اِخ ) النبیل . محدّثی ثقه است . و ابن الندیم گوید: او راست کتاب العفو و الصفح .
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [اَ م َ ] (اِخ ) ابن نجیح بن ابی حنیفه ، مکنی به ابوالحسین . او راست : کتاب العفو و الاعتذار. (ابن الندیم ).
ستارالعیوبلغتنامه دهخداستارالعیوب . [ س َت ْ تا رُل ْ ع ُ ] (اِخ ) نامی از نامهای خدای تعالی : یا کریم العفو ستارالعیوب انتقام از ما مکش اندر ذنوب . مولوی .و رجوع به سَتّار شود.
عفولغتنامه دهخداعفو. [ ع َف ْوْ ] (ع اِمص ) ساقط کردن عذاب . و مغفرت پوشاندن جرم است برای محافظت از عذاب شرمزدگی و رسوائی ، و عفو را صفت کسی قرار می دهند که توانائی انجام دادن عمل مقابل آن را داشته باشد. (از اقرب الموارد). ترک عقوبت گناهکار. آمرزش . بخشش .گذشت . (ناظم الاطباء). ترک کردن عقوب