افدرینلغتنامه دهخداافدرین . [ ] (اِ) نام یکی از داروها که بیشینه ٔ یک خوراک آنها از یک تا ده سانتیگراد است . ورجوع به کارآموزی داروسازی دکتر جنیدی ص 246 شود.
افدرینفرهنگ فارسی عمیدالکلوئید بلوری یا مصنوعی گیاه افدرا که در شوکهای جراحی و معالجۀ تب یونجه، آسم، و کهیر به کار میرود.
هفدرانلغتنامه دهخداهفدران . [ هََ دَ ] (اِخ ) دهی است از بخش ورزقان شهرستان اهر که 487 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله و هنر دستی مردم جاجیم بافی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
ارمکفرهنگ فارسی عمیدگیاهی بوتهای یا درختچهای از خانوادۀ بازدانگان که از آن مادهای دارویی به نام افدرین به دست میآید؛ ریشبز.