ارساليةدیکشنری عربی به فارسیگسيل , گسيل داشتن , گسيل کردن , اعزام داشتن , روانه کردن , فرستادن , مخابره کردن , ارسال , انجام سريع , کشتن , شتاب , پيغام
چارسالهلغتنامه دهخداچارساله . [ ل َ / ل ِ ] (ص نسبی ) منسوب به چهار سال . (ناظم الاطباء).دارای چهارسال . (ناظم الاطباء).