ترجمه مقاله

ادیم

'adim

۱. پوست دباغی‌شده؛ چرم: ◻︎ بر همه عالم همی‌تابد سهیل / جایی انبان می‌کند جایی ادیم (سعدی: ۱۵۷).
۲. پوست.
۳. [مجاز] روی چیزی؛ سطح: ◻︎ ادیم زمین سفرهٴ عام اوست / چه دشمن بر این خوان یغما چه دوست (سعدی۱: ۳۳).

۱. خوان، سفره، سماط، نطع،
۲. چرم

ترجمه مقاله