لغتنامه دهخدا
عیص . (ع اِ) درخت انبوه و بهم پیچیده . (منتهی الارب ) (از غیاث اللغات ). درختان بسیار و بهم پیچیده . (از اقرب الموارد). ج ، أعیاص ، عیصان . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || درختان خاردار مجتمع و درهم ویا خرمابنان انبوه . || روئیدنگاه درخت نیکو. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء)