اختلاسلغتنامه دهخدااختلاس . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) ربودن . (تاج المصادر بیهقی ). مخالسه . تخلس . (زوزنی ). || زود ربودن . سلب کردن . || مؤلف آنندراج آرد: فی الاصطلاح ، ادا کردن است معانی مدح (را) در غزل و یا برعکس . مثال اول ، میرزا صائب گوید:خاکدان دهر مفلس بود از نقد مراددستهابر هم زدی د
اختلاسفرهنگ فارسی عمید۱. (حقوق) دزدیدن پول مؤسسه یا ادارۀ دولتی.۲. [قدیمی] غنیمت شمردن.۳. (ادبی) بیان کردن معنی مدح در غزل یا معنی غزل در مدح.
اختلاسدیکشنری فارسی به انگلیسیdefalcation, embezzlement, expropriation, graft, jobbery, misappropriation, peculation
اختلاسفرهنگ فارسی معین(اِ تِ) [ ع . ] (مص م .) 1 - ربودن . 2 - دزدیدن . 3 - سوءاستفادة مالی توسط شخصِ مسئول .
اختلاس کردندیکشنری فارسی به انگلیسیdefalcate, embezzle, misappropriate, graft, loot, peculate, plunder, trim
اختلاس کردندیکشنری فارسی به انگلیسیdefalcate, embezzle, misappropriate, graft, loot, peculate, plunder, trim
embezzlingدیکشنری انگلیسی به فارسیاختلاس، دستبرد زدن به، حیف و میل کردن، اختلاس کردن، دزدیدن، بالا کشیدن
اختلاس کردندیکشنری فارسی به انگلیسیdefalcate, embezzle, misappropriate, graft, loot, peculate, plunder, trim