آمپرسنجammeterواژههای مصوب فرهنگستاناسبابی برای اندازهگیری شدت جریان الکتریکی مستقیم و متناوب، که معمولاً برحسب آمپر یا میلیآمپر یا میکروآمپر درجهبندی میشود * مصوب فرهنگستان اول
آمپرسنجفرهنگ فارسی معین( ~. سَ) [ فر - فا. ] اسبابی برای اندازه گیری شدت جریان الکتریکی مستقیم و متناوب که معمولاً برحسب آمپر یا میلی آمپر یا میکروآمپر درجه بندی می شود.
ولتآمپرسنجvolt-ampere meter, apparent power meterواژههای مصوب فرهنگستانابزاری برای اندازهگیری توان ظاهری (apparent power)
آمپرمترلغتنامه دهخداآمپرمتر. [ پ ِ م ِ ] (فرانسوی ، اِ مرکب ) گالوانمتر، که شدت جریان الکتریک را بحسب آمپر معلوم کند. آمپرسنج . (فرهنگستان ).
وسیلۀ برقیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت یلۀ برقی هویه، آلترناتور، استارت، استپ، پُل، کلید (برق)، رله، [◄بازکننده 263]، مقره، آداپتور، یکسوکننده، آمپرمتر، آمپرسنج، احساسگر، آکومولاتور، خازن، انباره، انبار، مدولهکننده، مدولاتور
ولتآمپرسنجvolt-ampere meter, apparent power meterواژههای مصوب فرهنگستانابزاری برای اندازهگیری توان ظاهری (apparent power)