ترجمه مقاله

آستان

'āstān

۱. درگاه.
۲. جلو در؛ کفش‌کن.
۳. [مجاز] دربار و بارگاه: ◻︎ راست شو، تا به ‌راستان برسی / خاک شو، تا به آستان برسی (اوحدی: ۵۶۶).
۴. مقبرۀ امامان و امام‌زادگان.
۵. [قدیمی، مجاز] در حضور پادشاهان و بزرگان.

آستانه، پیشگاه، جناب، حضرت، حضور، درگاه، عتبه، محضر

ترجمه مقاله