زونکد
نوشیدنی، سفر تفریحی، سفر، خوش گذرانی کردن، سور زدن، سفر تفریحی کردن
سنگین
سفر تجاری گرانی که مخارج آن را دولت یا شرکتی خاص میپردازد
zonked
high, zonked
crocked, plastered, stoned, zonked
crocked, plastered, zonked, blotto