26 فرهنگ
33 مدخل
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
همه
دقیق
مشابه
آوا
متن
آغاز
قافیه
جستوجوی متن
بال را زخمی کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
wing
بالدارکردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
wing
بخش (بنا)
دیکشنری فارسی به انگلیسی
wing
بخش ضمیمه ساختمان
دیکشنری فارسی به انگلیسی
wing
تیپ هوایی (نیروی هوایی)
دیکشنری فارسی به انگلیسی
wing
تیر به بال زدن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
wing
جناح صحنه
دیکشنری فارسی به انگلیسی
wing
دارای بال کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
wing
زدن تیر به دست
دیکشنری فارسی به انگلیسی
wing
طرفین صحنه (تئاتر)
دیکشنری فارسی به انگلیسی
wing
خروسک (مکانیک)
دیکشنری فارسی به انگلیسی
wing nut
سرهنگ دوم (نیروی هوایی)
دیکشنری فارسی به انگلیسی
wing commander
صندلی پشت بلند
دیکشنری فارسی به انگلیسی
wing chair
فرمانده تیپ (نیروی هوایی)
دیکشنری فارسی به انگلیسی
wing commander
مهره خروسکی (مکانیک)
دیکشنری فارسی به انگلیسی
wing nut
جناح چپ (علوم سیاسی)
دیکشنری فارسی به انگلیسی
left wing
جناح راست (علوم سیاسی)
دیکشنری فارسی به انگلیسی
right wing
چپ گرا (علوم سیاسی)
دیکشنری فارسی به انگلیسی
left wing
چپی (علوم سیاسی)
دیکشنری فارسی به انگلیسی
left wing
راستگرا (علوم سیاسی)
دیکشنری فارسی به انگلیسی
right wing, rightist
بیشتر
۱۳ واژه در متن