برهمکنش ضعیفweak interactionواژههای مصوب فرهنگستانیکی از چهار نیروی بنیادی شناختهشده که سبب واپاشی بتازا و تبدیل نوترون به پروتون در هسته میشود
weakدیکشنری انگلیسی به فارسیضعیف، ناتوان، سست، کم دوام، لاغر، کم زور، بی حال، عاجز، کم بنیه، کمرو، چیز ابکی
weakدیکشنری انگلیسی به فارسیضعیف، ناتوان، سست، کم دوام، لاغر، کم زور، بی حال، عاجز، کم بنیه، کمرو، چیز ابکی
tweakدیکشنری انگلیسی به فارسینیشگون گرفتن، نیشگون تیز، نیشگون گرفتن و کشیدن، پیچ دادن، پیچیدن، پیچاندن
weakدیکشنری انگلیسی به فارسیضعیف، ناتوان، سست، کم دوام، لاغر، کم زور، بی حال، عاجز، کم بنیه، کمرو، چیز ابکی