وارسیکنندهverifierواژههای مصوب فرهنگستانهستاری که هویت ادعایی هستار دیگر را با استفاده از یک قرارداد احراز اصالت (authentication protocol) بررسی میکند متـ . وارس
verifiedدیکشنری انگلیسی به فارسیتایید شده، مقابله کردن، بازبینی کردن، رسیدگی کردن، تحقیق کردن، ممیزی کردن، محقق کردن، صحت و سقم امری را معلوم کردن
حملة جعل هویت وارسیکنندهverifier impersonation attackواژههای مصوب فرهنگستانحملهای که در آن مهاجم هویت وارسیکننده را در یک قرارداد احراز اصالت (authentication protocol) جعل میکند متـ . حملة جعل هویت وارس
امضای وارس مشخصdesignated-verifier signature, DVSواژههای مصوب فرهنگستاننوعی امضای رقمی که در آن وارسیکنندة مشخصی از اعتبار پیام امضاشده مطمئن میشود، اما نمیتواند شخص ثالث یا نهاد دیگری را قانع کند
حملة جعل هویت وارسیکنندهverifier impersonation attackواژههای مصوب فرهنگستانحملهای که در آن مهاجم هویت وارسیکننده را در یک قرارداد احراز اصالت (authentication protocol) جعل میکند متـ . حملة جعل هویت وارس
امضای وارس مشخصdesignated-verifier signature, DVSواژههای مصوب فرهنگستاننوعی امضای رقمی که در آن وارسیکنندة مشخصی از اعتبار پیام امضاشده مطمئن میشود، اما نمیتواند شخص ثالث یا نهاد دیگری را قانع کند