گشت و واگشتhub and spoke tourواژههای مصوب فرهنگستانگشتی که در آن مکانی بهعنوان اقامتگاه مرکزی در نظر گرفته میشود بهطوریکه شرکتکنندگان میتوانند شبهنگام بعد از سفرهای روزانه به آنجا بازگردند
جزیرة راستگرد ورود و خروجright-in right-out islandواژههای مصوب فرهنگستانمحوطة مثلثیشکل برآمدهای که با مسدود کردن قسمتی از راه در انتهای مسیر ورودی به تقاطع، مانع انجام حرکات گردش به چپ و عبور مستقیم میشود
فراگردانup-converter, up-translatorواژههای مصوب فرهنگستانافزارهای که بسامدی را به بسامد بالاتر تبدیل میکند
شوخیپرداز صحنهstand-up comedian, gagman, comic 1, stand-up comic, stand-upواژههای مصوب فرهنگستاناجراکنندهای که مستقیماً برای تماشاگران لطیفه یا داستان طنزآمیز روایت میکند
upدیکشنری انگلیسی به فارسیبالا، بالا رفتن، برخاستن، ترقی کردن، بالا بردن یا ترقی دادن، جلو، در حال کار، روی، بالای، بر فراز، در بلندی