trampدیکشنری انگلیسی به فارسیولگردی، ولگرد، اواره، اسمان جل، فاحشه، اوارگی، صدای پا، با پا لگد کردن، با صدا راه رفتن، پیادهروی کردن، اوره بودن، ولگردی کردن
trampingدیکشنری انگلیسی به فارسیترساندن، با پا لگد کردن، با صدا راه رفتن، پیادهروی کردن، اوره بودن، ولگردی کردن
tramplingدیکشنری انگلیسی به فارسیاز بین بردن، پایمال کردن، پامال کردن، فشار دادن، زیر پا لگد ماکل کردن
trumpsدیکشنری انگلیسی به فارسیتراکم، صدای شیپور، خال حکم، ادم خوب، مغلوب ساختن پیشی جستن، خالاتو بازی کردن
traipsedدیکشنری انگلیسی به فارسیترسناک، راه رفتن، قدم زدن، بزحمت راه رفتن، سرگردان بودن، ول گشتن، هرزه گردی کردن
trampleدیکشنری انگلیسی به فارسیخراب کردن، لگد، پایمال کردن، پامال کردن، فشار دادن، زیر پا لگد ماکل کردن
tramplesدیکشنری انگلیسی به فارسیترشحات، لگد، پایمال کردن، پامال کردن، فشار دادن، زیر پا لگد ماکل کردن