tracedدیکشنری انگلیسی به فارسیردیابی، دنبال کردن، ردیابی کردن، رسم کردن، ترسیم کردن، ضبط کردن، کشیدن، اثر گذاشتن، پی کردن، پی بردن به
پیترودلغتنامه دهخداپیترود. (اِخ ) نام ده کوچکی دارای صد خانوار از توابع انارمرز در ساری مازندران . (سفرنامه ٔ رابینو ص 48 و 49 بخش انگلیسی ).
چترودلغتنامه دهخداچترود. [ چ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان زنگی آباد بخش مرکزی شهرستان کرمان که در 54هزارگزی شمال کرمان بر سر راه فرعی کرمان به راور واقع شده . جلگه و معتدل است و 3000 تن سکنه دارد. آبش از قنات ، محصولش غلات و ح