دانش بومیtraditional knowledge,TK, indigenous knowledgeواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهای از دانشها و فنون و تجاربی که اجتماعات مردم در پیشینة طولانی تعامل با محیطزیست خود دارند و حفظ میکنند و گسترش میدهند
فنجرلغتنامه دهخدافنجر. [ ف َ ج َ ] (ص ) شخصی را گویند که آلت مردی او بزرگ و گنده باشد. (برهان ). فنجره . رجوع به فنجره شود.