تعقیبی تیمیteam pursuitواژههای مصوب فرهنگستانیکی از مسابقات راهه/ پیست با قواعد مسابقة تعقیبی که در آن دو تیم سه یا چهار نفره با هم رقابت میکنند
دویستمتر تیمیteam sprintواژههای مصوب فرهنگستانیکی از مسابقات راهه/ پیست که در آن تیمهای سهنفره، دوبهدو، سه دور مسیر راهه/پیست را طی میکنند؛ برنده تیمی است که در مدت زمان کمتری کار را خاتمه میدهد
timeدیکشنری انگلیسی به فارسیزمان، وقت، ساعت، مدت، موقع، فرصت، روزگار، زمانه، عصر، مرتبه، گاه، حین، ایام، هنگام، عهد، وقت معین کردن، متقارن ساختن، مرور زمان را ثبت کردن، زمانی
گمانهزنی حوزهزمانیtime domain sounding/time-domain soundingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی روش اکتشافی که در آن فرواُفت آهستة ولتاژ در زمین در طول زمانِ قطعِ تپِ جریان اندازهگیری میشود
حوزة عددِموج ـ زمانwavenumber-time domainواژههای مصوب فرهنگستانحاصل تبدیل فوریة (Fourier transform) یکبُعدی (در بُعد مکان) از آرایة مکان ـ زمان
القای الکترومغناطیسی گذراtransient electromagnetic induction, time-domain electromagneticsواژههای مصوب فرهنگستانروشی برای تعیین توزیع رسانندگی الکتریکی زیرسطحی با استفاده از میدانهای واپاییدۀ مصنوعی
ولتاژ اولیهprimary voltageواژههای مصوب فرهنگستانمجانب قلة ولتاژ بارگذاری در برداشت قطبش القایی که در گیرندة حوزة زمان (time-domain receiver) مشاهده میشود
timeدیکشنری انگلیسی به فارسیزمان، وقت، ساعت، مدت، موقع، فرصت، روزگار، زمانه، عصر، مرتبه، گاه، حین، ایام، هنگام، عهد، وقت معین کردن، متقارن ساختن، مرور زمان را ثبت کردن، زمانی