بلیتخوانticket decoding reading equipment, ticket decoding equipmentواژههای مصوب فرهنگستاندستگاهی برای وارسی و کسر کردن اعتبار بلیت و معین کردن اعتبار باقیمانده در بلیتهای مغناطیسی یا مدتدار
بلیتخوانیticket validationواژههای مصوب فرهنگستان1. ابطال و سوراخ کردن بلیت 2. زدن مهر تاریخ اعتبار بر روی بلیتهای فروختهشده
دستگاه بلیتفروشیticket vending machine giving changeواژههای مصوب فرهنگستاندستگاه خودکار فروش بلیت که بقیۀ پول پرداختی را نیز پس دهد
رأیدهی ناهمگنticket splitting/ ticket-splittingواژههای مصوب فرهنگستانرأی دادن به نامزدهای حزبهای مختلف در یک انتخابات برای تصدی چند منصب