معنی surface plasmon | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

جست‌وجوی مشابه

surface plasmon (sp)

فرهنگ لغات علمی

پلاسمون سطحی

surface plasmon polariton

فرهنگ لغات علمی

پلاریتون پلاسمون سطحی

surface plasmon polariton

فرهنگ لغات علمی

پلاریتون پلاسمون سطحی

surface plasmon polariton

فرهنگ لغات علمی

پلاریتون پلاسمون سطحی

surface plasmon polariton (spp)

فرهنگ لغات علمی

پلاریتون-پلاسمون سطحی

surface plasmon polaritons (spp)

فرهنگ لغات علمی

پلاسمون پلاریتون‌های سطحی

surface plasmon resonance

فرهنگ لغات علمی

تشدید پلاسمون سطحی

surface plasmon resonance

فرهنگ لغات علمی

تشدید پلاسمون سطحی

surface plasmon resonance

فرهنگ لغات علمی

تشدید پلاسمون سطحی

surface plasmon resonance

فرهنگ لغات علمی

تشدید پلاسمون سطحی

surface plasmon-polariton

فرهنگ لغات علمی

پلاسمون-پلاریتون سطحی

surface plasmon-polariton

فرهنگ لغات علمی

پلاسمون-پلاریتون سطحی

surface plasmon-polariton

فرهنگ لغات علمی

پلاسمون-پلاریتون سطحی

surface plasmon-polariton

فرهنگ لغات علمی

پلاسمون-پلاریتون سطحی

localized surface plasmon resonance

فرهنگ لغات علمی

تشدید پلاسمون سطحی جایگزیده

localized surface plasmon (lsp)

فرهنگ لغات علمی

پلاسمون سطحی جایگزیده(موضعی)

localized surface plasmon resonance

فرهنگ لغات علمی

تشدید پلاسمون سطحی جایگزیده

localized surface plasmon resonance

فرهنگ لغات علمی

تشدید پلاسمون سطحی جایگزیده

localized surface plasmon resonance

فرهنگ لغات علمی

تشدید پلاسمون سطحی جایگزیده

localized surface plasmon resonance

فرهنگ لغات علمی

تشدید پلاسمون سطحی جایگزیده