studdingsدیکشنری انگلیسی به فارسیدانشجویان، توفال کوبی، ارتفاع اتاق، مصالح ساختمانی از قبیل تیر وغیره
studdingدیکشنری انگلیسی به فارسیمطالعه کردن، توفال کوبی، ارتفاع اتاق، مصالح ساختمانی از قبیل تیر وغیره
بادبانک سکانشsteering sail, studding sailواژههای مصوب فرهنگستانبادبانی کوچک در جلوی شناورهای بادبانی که بیش از آنکه برای پیشرانش به کار رود، از آن برای هدایت شناور استفاده میکنند
گرهپیچ ماهیگیرfisherman’s bend, anchor bend, studding sail halyard bend, fisherman’s knotواژههای مصوب فرهنگستانگرهپیچی برای محکم بستن طناب به حلقه یا چشمی