26 فرهنگ
90 مدخل
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
همه
دقیق
مشابه
آوا
متن
آغاز
قافیه
جستوجوی متن
بی نقشه
دیکشنری فارسی به انگلیسی
spot
خال دار شدن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
spot
دیدن کسی پس از جستجو
دیکشنری فارسی به انگلیسی
spot
قرار دادن در محل بخصوص
دیکشنری فارسی به انگلیسی
spot
لک افتادن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
spot
لک دار کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
spot
نقطه دار شدن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
spot
الله بختی آزمایش کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
spot-check
الله بختی سنجیدن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
spot-check
جوشکاری نقطه ای
دیکشنری فارسی به انگلیسی
spot welding
خالجوش
دیکشنری فارسی به انگلیسی
spot welding
خالجوش کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
spot welding
سنجش جسته و گریخته
دیکشنری فارسی به انگلیسی
spot-check
نمونه سنجی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
spot-check
نمونه سنجی کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
spot-check
spotweld
دیکشنری انگلیسی به فارسی
spotweld
به طور کاملا بی عیب
دیکشنری فارسی به انگلیسی
spotlessly
به طور کاملا تمیز
دیکشنری فارسی به انگلیسی
spotlessly
توجه همگانی (مجازی)
دیکشنری فارسی به انگلیسی
spotlight
خال دار
دیکشنری فارسی به انگلیسی
spotted
بیشتر
۷۰ واژه در متن