سگسگیلغتنامه دهخداسگسگی . [ س ُ س ُ ] (اِ) آن زحمت که از غایت ضعف پدید آید و به اندک جنبش درونه بلرزد و دل سبکی پذیرد و عرق شدن گیرد اگردر این وقت زور محکم کند یا شتاب برود یا بسیار بردارد یا جماع سخت کند خوف هلاک بود شاید. (آنندراج ).
شسپلغتنامه دهخداشسپ . [ ش َ ] (ص ) جهنده و خیزنده و خیزکننده . (از برهان ) (ناظم الاطباء). جهنده . (انجمن آرا) (فرهنگ جهانگیری ) (آنندراج ). به معنی جهنده است که شسپ و گشسپ نیز گویند. (از شعوری ج 2 ورق 115). رجوع به مترادفات