اتصال کوتاهshort circuitواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی که در آن بین دو نقطه از مدار که پتانسیلهای الکتریکی متفاوت دارند، معمولاً بهصورت ناخواسته، مقاومت نسبتاً کمی برقرار میشود و درنتیجه جریان گذرنده از مد
جــوشـکـاری قــوسـی گـازمحـافـظ اتصالکوتاهshort circuit gas metal arc welding, GMAW-S, short circuiting arc weldingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی جوشکاری قوسی گازمحافظ که در آن انتقال فلز از سیم جوش به حوضچۀ جوش با اتصال کوتاه انجام میشود
رهبندی اتصالکوتاهshort-circuit impedanceواژههای مصوب فرهنگستانرهبندی ورودی یک مدار هنگامی که پایانههای خروجی آن به یکدیگر متصل باشد
رهدهی اتصالکوتاهshort-circuit admittanceواژههای مصوب فرهنگستانرهدهی ورودی یک مدار هنگامی که پایانههای خروجی آن به یکدیگر متصل هستند
شارش میانبُرshort-circuiting, short-cutواژههای مصوب فرهنگستانشرایطی در حوضها یا مخازن که در آن بخشی از سال سریعتر از بقیۀ آن حرکت میکند
shortدیکشنری انگلیسی به فارسیکوتاه، خلاصه، اتصالی پیدا کردن، مختصر، کمتر، کوچک، قاصر، موجز، کسردار، غیر کافی، بی مقدمه