نخ دوختsewing thread, threadواژههای مصوب فرهنگستاننخ نازکی که از تابیدن دو یا چند رشته به دست میآید و برای دوخت به کار میرود
swingدیکشنری انگلیسی به فارسیتاب خوردن، نوسان، تاب، الاکلنگ، اهتزاز، اونگ، نوعی رقص واهنگ ان، تلو تلو خوردن، نوسان کردن، تاب دادن، اونگان شدن یا کردن، چرخیدن، بدار اویخته شدن