زَهُوقاًفرهنگ واژگان قرآنهلاکت وبطلان(کلمه زهوق به معناي خروج به سختي ، و اصل آن بطوري که گفتهاند به معناي بيرون آمدن جان و مردن است )
زاوکولغتنامه دهخدازاوکو. [ وَ ] (اِخ ) دهی است ازدهستان گورگ بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد. واقع در 64کیلومتری جنوب خاوری مهاباد و 20/5 کیلومتری جنوب خاوری راه مهاباد به سردشت . منطقه ٔ آن کوهستانی ، سردسیرو سالم و سکنه ٔ آن <span
زهوکیلغتنامه دهخدازهوکی . [ زِ ] (اِخ ) دهی از دهستان سیریک است که در بخش میناب شهرستان بندرعباس واقع است و 200 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
سُحْقاًفرهنگ واژگان قرآنتکه تکه کردن و خوردن کردن چيزي با دست (در جمله "فَسُحْقاً لِّأَصْحَابِ ﭐلسَّعِيرِ "حکم نفريني براي اصحاب جهنم دارد)
صَعِقاًفرهنگ واژگان قرآنبي هوش (صعقا از صعقة است که به معناي مرگ و بيهوشي و از کار افتادن حواس و بطلان ادراک ميباشد )