واگن اتوبوسیsaloon coachواژههای مصوب فرهنگستانواگن مسافری غیرکوپهای که صندلیهای آن ردیفی چیده شده است
شلوملغتنامه دهخداشلوم . [ ش َ ] (اِخ ) نام پیغمبری که پسر داود (ع ) بود و مادرش دختر طالوت است . (حبیب السیر چ سنگی ج 1 ص 43). نام رسول سوم است از رسل اصحاب قریه که صادق و صدوق و شلوم اند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || نام چن
شلونلغتنامه دهخداشلون . [ ش َ ] (اِ) جانوری از جنس شغال . (ناظم الاطباء) (برهان ) (فرهنگ جهانگیری ) (از آنندراج ) (انجمن آرا). نام جانوری است . (مهذب الاسماء).
شلونلغتنامه دهخداشلون . [ ش َ ] (ع اِ) در عربی چاروایی را گویند که گرسنه و لاغر باشد و بعضی چاروای فربه را گفته اند و بعضی چاروایی را گویند که نه فربه و نه لاغر باشد. (از فرهنگ جهانگیری ) (برهان ).
یسلونلغتنامه دهخدایسلون . [ ی ِ س ُ ] (اِخ )خاتون بزرگتر جغتای مغول پسر چنگیزخان که پس از مرگ وی به کمک حبش عمیدالملک و ارکان دولت به تمشیت امور ملک پرداخت . (از تاریخ جهانگشا ج 1 صص 228 - 229