تعجیل ریتمیrhythmic anticipationواژههای مصوب فرهنگستانحالت افراطی تعجیل که در آن تمام صداهای آکورد در ضرب ضعیف ظاهر میشوند
چمورزی موزونrhythmic gymnasticsواژههای مصوب فرهنگستانرشتۀ ورزشی رقابتی که ترکیبی است از چمورزی و رقص و باله که بهصورت فردی یا تیمی، متشکل از دو تا شش چمورز، با استفاده از وسایلی مانند روبان و توپ و حلقه یا بدون آن به اجرای حرکات موزون میپردازد متـ . ژیمناستیک موزون
موزوندیکشنری فارسی به انگلیسیeuphonious, graceful, harmonious, just, lilting, measured, poetic, rhythmic, rhythmical, symphonic, tuneful