عقب‌رَوی 1retirementواژه‌های مصوب فرهنگستاننوعی عملیات پدافندی که در آن نیرویی که با دشمن درگیر نیست به سمت عقب حرکت می‌کند
مسیر بالگَردhelicopter retirement routeواژه‌های مصوب فرهنگستانمسیر یا مسیرهایی که در امتداد آن، بالگَردها از یک منطقۀ فرودِ خاص پرواز می‌کنند
requirementدیکشنری انگلیسی به فارسیمورد نیاز، نیاز، الزام، نیازمندی، احتیاج، تقاضا، التزام، مقرره، ایجاب، دربایست
تظریف افرازrefinement of a partitionواژه‌های مصوب فرهنگستانافزودن تعدادی نقطه به یک افراز مفروض یا افراز حاصل از این عمل
