ردینت
تابش نور
خواندن، اماده کردن، مهیا کردن، حاضر کردن
رندی
سرگردان، کمک کردن، لبریز شدن
redying
contragredient
وابسته
همکاری
progredient
جزء، جزء ترکیبی، ذرات