racketsدیکشنری انگلیسی به فارسیراکت ها، راکت، سر و صدا، راکت تنیس، پهنه، جارو جنجال، صدای غیر متجانس، عیاشی و خوشگذرانی، مهمانی پر هیاهو
rocketsدیکشنری انگلیسی به فارسیموشک، راکت، پرتابه، فشفشه، موشک یا پرتابهفضا پیما، با سرعت از جای جستن، بطور عمودی از زمین بلند شدن
bracketsدیکشنری انگلیسی به فارسیبراکت، پرانتز، کروشه، قلاب، بست، طاقچه دیوار کوب، این علامت، طاقچه عاریه، هلال یا دوبند گذاشتن