pikesدیکشنری انگلیسی به فارسیپیک ها، اردک ماهی، قله کوه نوک تیز، هر چیز نوک تیز، نوک نیزه، نیزه دسته چوبی، میخ نوک تیز، کلنگ دو سر، سریعا رفتن، نیزه زدن، رحلت کردن، با چیز نوک تیز سوراخ کردن
piquesدیکشنری انگلیسی به فارسیپیکس، پیکه، رنجش، انزجار، پارچهء راهراهنخی، زخم زبان زدن، تحریک کردن، بالیدن