محافظت، سایه دار
پاس، پاسش. از ریشۀ "پاسیدن".
محافظت از خود، دفاع از نفس، صیانت نفس، حفاظت از خود
عامل حفاظت از خورشید
آژانس حفاظت از محیط زیست
حفاظت برابر از قوانین
محافظت
protectinglyrmal
overprotecting
محافظت نشده
غیرقابل حفاظت