principalدیکشنری انگلیسی به فارسیاصلی، مدیر، مدیر مدرسه، رئيس، سرمایه اصلی، مجرم اصلی، سالار، مایه، عمده، مهم
فیلمبرداری اصلیprincipal photography, principal filming, principal shootingواژههای مصوب فرهنگستانفیلمبرداری بخشهای عمدۀ فیلمنامه با بازیگران اصلی
شخصیت اصلیprincipal character, leading character, principalواژههای مصوب فرهنگستانمهمترین شخصیت هر متن نمایشی یا فیلم که داستان دربارۀ اوست و در رخدادهای نمایش یا فیلم شرکت دارد