تمیز کردن، درهم پیچیدن، درهم گیر افتادن، در هم بافتن
خوش، موجب مسرت، باصفا، خوش ایند، بشاش، دلگشا
قرار دادن، جای دادن، گذاشتن، گماردن، در محلی گذاردن
پلیدن، چین چین کردن، تاه زده
پودینگ، چین دار کردن، پیچیدن گیسو، تاه زدن
پرده، زاری، تظلم، ضجه، شکوه