pinدیکشنری انگلیسی به فارسیپین، سنجاق، میخ، گیره، پایه سنجاقی، میخچه، میله برامدگی، میله بازی بولینگ، میخ کوچک ساعت، دستگیره در، گیره سر، گیره کاغذ، گیره لباس، میلهچوبی، متصل کردن، سنجاقز
خارآسpin millواژههای مصوب فرهنگستاندستگاهی مشابه آسیای چکشی، با یک چرخانه و ایستانۀ خاردار، که به جای چکش، خارهای ثابت و متوالی دارد متـ . آسیای خاری
سنجاقیpin button, pinback, button button badge, pin-backواژههای مصوب فرهنگستانقطعهای از جنسهای مختلف در اشکال گوناگون، دارای تصویر یا نوشتهای بر رو و سنجاقی در پشت، که به کیف یا لباس یا وسایل شخصی وصل میکنند
شناسه 6PIN 1, personal identification number 1واژههای مصوب فرهنگستانرمزی که اگر آن را فعال کنیم، در هر بار روشن کردن دستگاه تلفن همراه، باید آن را وارد کنیم تا دستگاه کار کند
شناسه 7PIN 2, personal identification number 2واژههای مصوب فرهنگستانرمزی که پس از سه بار اشتباه وارد کردن شناسۀ 1 باید به دستگاه وارد کرد