اندام کورتیorgan of Corti, spiral organ, organum spiraleواژههای مصوب فرهنگستانبخش حساس حلزونی گوش درونی که یاختههای شنوایی در آن قرار دارد
ترجمانorgan, organe (fr.)واژههای مصوب فرهنگستاننشریهای که بیانکنندۀ اندیشهها و دیدگاههای یک سازمان یا حزب خاص باشد
اندامorganواژههای مصوب فرهنگستانهریک از بخشهای متمایز در پیکر موجود زنده که کار یا کارهای ویژهای انجام میدهد متـ . عضو
اندام هدفtarget organواژههای مصوب فرهنگستاناندامی که چندة درمانی را در فرایند دارورسانی دریافت میکند متـ . بافت هدف target tissue
بوماندامeco-organواژههای مصوب فرهنگستانیکی از جنبههای مشخص ریختشناسی گیاهان که سازگاری با محیط خارجی را منعکس میکند
اندامorganواژههای مصوب فرهنگستانهریک از بخشهای متمایز در پیکر موجود زنده که کار یا کارهای ویژهای انجام میدهد متـ . عضو