oppressesدیکشنری انگلیسی به فارسیسرکوب می کند، ستم کردن، ظلم کردن بر، ذلیل کردن، ستم کردن بر، کوفتن، تعدی کردن، در مضیقه قرار دادن، پریشان کردن، فرو نشاندن
بویاییolfaction, smell, osmesthesia, osphresisواژههای مصوب فرهنگستانتوانایی حس کردن بوها و درک و تشخیص آنها