26 فرهنگ
1 مدخل
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
همه
دقیق
مشابه
آوا
متن
آغاز
قافیه
جستوجوی دقیق
officer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
افسر، مامور، صاحب منصب، سر کرده، افسر معین کردن، فرماندهی کردن