آبگوشت مغذیnutrient brothواژههای مصوب فرهنگستانمحیط پایۀ مایعی که با محلول عصارۀ گوشت و پپتون و سدیمکلرور تهیه میشود
آگار مغذیnutrient agarواژههای مصوب فرهنگستانآبگوشت مغذی که با افزودن 1/5 تا 2 درصد آگار بهصورت جامد درآمده است
آلودگی از مواد مغذیnutrient pollutionواژههای مصوب فرهنگستانآلودگی منابع آب براثر ورود مقادیر زیاد مواد مغذی
برهمکنش مُغَذیـ مُغَذیnutrient-nutrient interactionواژههای مصوب فرهنگستانبرهمکنش دو یا چند مادۀ غذایی در بدن که ممکن است تأثیر مواد مغذی را کاهش دهد یا عوارض جانبی در پی داشته باشد
برهمکنش مُغَذیـ داروnutrient-drug interactionواژههای مصوب فرهنگستانبرهمکنش دارو و مادۀ مغذی در بدن که ممکن است عوارض جانبی در پی داشته باشد
بهرۀ غذاییnutrient rewardواژههای مصوب فرهنگستانمیزان فایدهای که از خوردن یک محصول غذایی خاص به فرد میرسد
چگالی مادۀ مغذیnutrient densityواژههای مصوب فرهنگستاننسبتی برای بیان مقدار مادۀ مغذی که بهجای حجم مادۀ غذایی مقدار انرژی آن را مشخص میکند
دریافتسنجی مادۀ مُغَذیnutrient intake analysis, NIAواژههای مصوب فرهنگستانفرایندی که در آن محتوای مواد مغذی ازطریق سنجش میزان دریافت مواد غذایی در یک دورۀ زمانی معین ارزیابی میشود
غذادهی راسترودهایnutrient enemata, rectal feedingواژههای مصوب فرهنگستانرساندن مواد غذایی با محلولهای مغذی به راستروده از راه مقعد