normaliseدیکشنری انگلیسی به فارسیعادی کردن، طبیعی کردن، هنجار کردن، بصورت عادی و معمولی در اوردن، تحت قانون و قاعده در اوردن
موتور مکشطبیعیnaturally aspirated engine, unsupercharged engine, normally aspirated engine, induction engineواژههای مصوب فرهنگستانموتوری که در آن، برخلاف موتورهای بسخوران و پرخوران، هوا با فشار هوای جوّ وارد سیلندر میشود